موسوی‌نیا، استاد دانشگاه: ایران باید پیام های پوتین و اظهارات ترامپ را فریب بداند/ نظام برای عبور از این وضعیت، به حمایت تمام مردم‌ نیاز دارد، نه فقط اقلیت هسته سخت/ ترامپ هیچ اولویتی برای دیپلماسی در قبال ایران قائل نیست

یک تحلیلگر مسائل بین‌الملل گفت: ایران باید جنگ را از رگ گردن به خود نزدیک‌تر ببیند و پیام‌هایی که پوتین می‌فرستد یا اظهارات ترامپ مبنی بر آمادگی برای توافق را یک فریب بداند.

سیدرضا موسوی‌نیا در گفت‌وگو با خبرنگار جماران، با اشاره به صحبت‌های ترامپ در کنست اسرائیل مبنی بر تمایل وی برای مذاکره با ایران، اظهار کرد: تا پیش از جنگ ۱۲ روزه، اولویت آمریکایی‌ها در رابطه با ایران، بهره‌گیری از دیپلماسی بود و ترجیح می‌دادند از طریق مذاکره و تحمیل توافقی نابرابر به ایران، ناچار به پرداخت هزینه جنگ نباشند. اما پس از جنگ ۱۲ روزه، رویکرد آمریکایی‌ها تغییر یافت و اکنون اولویت نخست آنان ایجاد جنگ ترکیبی علیه ایران است که شامل تحریم‌ها و جنگ روانی و نظامی می‌شود و خصوصا اعمال تحریم‌های بسیار سخت، جایگاه ویژه‌تری برای آنان دارد و می‌خواهند از این طریق، ایران را تسلیم کنند و چنانچه به این شکل نتوانستند به هدف خود برسند، آنگاه به گزینه نظامی فکر خواهند کرد.

وی با بیان اینکه آمریکا دیگر اولویتی برای دیپلماسی در قبال ایران قائل نیست، افزود: بنابراین من صحبت‌های ترامپ در اسرائیل و ابراز تمایل او برای به‌کارگیری دیپلماسی با ایران را یک فریب می‌دانم و معتقدم که آمریکایی‌ها برای اینکه افکار عمومی ایران، آمریکا و جهان را آماده کنند، مدعی قصد خود برای مذاکره و عدم تمایل ایران به گفت‌وگو می‌شوند. در حالیکه حتی پس از جنگ ۱۲ روزه نیز جمهوری اسلامی از طریق کانال‌های واسطه و حتی به شکل مستقیم، از آمریکایی‌ها درخواست مذاکره کرد، اما آن‌ها نپذیرفتند.

عضو هیأت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه ترامپ اعلام کرده که «صلح از طریق قدرت» را دنبال می‌کند، گفت: صلح از طریق قدرت یعنی تسلیم‌سازی از طریق زور. بنابراین، آمریکایی‌ها به دنبال صلح از راه گفت‌وگوی عادلانه نیستند و اساسا ترامپ قائل به نشستن در یک گفت‌وگوی برابر و بده‌وبستان نیست و معتقد است که باید با قدرت وارد شود و شرایط خود را روی میز بگذارد و طرف مقابل نیز لاجرم آن‌ها را بپذیرد. شاید به خاطر حفظ ظاهر، ترامپ چند امتیاز محدود هم به طرف مقابل بدهد، اما نهایتا طرف مقابل را وادار می‌کند که یا خواسته‌های او را بپذیرد یا با هزینه‌های جنگ رو به رو شود.

موسوی‌نیا با بیان اینکه رویکرد ترامپ در خاورمیانه نیز بر همین اساس است، عنوان کرد: تاریخ نیز نشان می‌دهد که معضلات خاورمیانه آن چنان پیچیده، مبهم و چندلایه است که کشورهای خارجی می‌توانند با خرید بک لینک باکیفیت توسل به زور، در مدت کوتاهی به اهداف خود دست یابند. اما صلح پایدار زمانی حاصل می‌شود که در موضوعات مرتبط با خاورمیانه، تمام طرفین دور یک میز بنشینند و منافع خود را به یک نقطه مشخص نزدیک کنند. در چنین شرایطی می‌توان نسبت به حل مسائل خاورمیانه و ایجاد ثبات در این‌ منطقه امیدار بود.

پیوستن  ایران  به  پیمان  ابراهیم  یک طنز تاریخی است

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل با اشاره به تأکیدات مداوم ترامپ بر لزوم پیوستن ایران به پیمان ابراهیم، بیان کرد: این یک طنز تاریخی است، زیرا اساسا اگر روزی جمهوری اسلامی بخواهد به پیمان ابراهیم بپیوندد، دیگر جمهوری اسلامی نیست‌. ضمن اینکه اکنون این‌ پیمان حکم بنایی بر روی شنزار را دارد که هر لحظه ممکن است فروبریزد، زیرا پس از تحولات ناشی از هفتم اکتبر، اسرائیل آن چنان به توسعه‌طلبی و خونریزی در منطقه پرداخت که باعث وحشت بسیاری از کشورهایی شد که قصد عادی‌سازی روابط با این رژیم را داشتند. اکنون ترکیه و کشورهای عربی نگران تغییر توازن قدرت در منطقه به نفع اسرائیل هستند. بنابراین، صحبت‌های ترامپ در مورد پیوستن ایران به پیمان ابراهیم را باید یا در قالب جنگ روانی تفسیر کنیم یا نشانه دیگری از جهل او بدانیم که اصلا متوجه تعارض ذاتی میان جمهوری اسلامی و رژیم صهیونیستی نیست.

موسوی‌نیا همچنین با اشاره به اینکه ترامپ چندین بار اعلام کرده که اگر حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران صورت نمی‌گرفت، ‌آتش‌بس در غزه نیز برقرار نمی‌شد‌، افزود: تصمیم‌گیران جمهوری اسلامی باید به این صحبت به عنوان یک تهدید و هشدار توجه ویژه کنند، کما اینکه چند روز پیش، هیلاری کلینتون و کاندولیزا رایس نیز همین حرف را مطرح کردند و گفتند که صلح غزه محصول جنگ اسرائیل با حزب‌الله و ایران است‌. این نشان می‌دهد که آمریکا و اسرائیل آتش‌بس غزه را در گرو تضعیف ایران و حزب‌الله می‌دانند و معتقدند چون این دو دیگر نمی‌توانند به غزه کمک کنند، سران حماس حاضر به پذیرش توافق صلح و شروط یک‌طرفه ترامپ شدند.

وی ادامه داد: این نشان می‌دهد گفتمان خطرناکی در آمریکا و اروپا شکل گرفته که ریشه تهدیدات علیه اسرائیل را در ایران می‌داند و معتقد است در صورت تضعیف ایران یا جنگ با آن، تهدیدات پیرامون رژیم صهیونیستی در منطقه حل خواهد شد. این گفتمان از سال‌ها پیش در حال شکل‌گیری بود و حتی در زمان‌ حمله بوش به عراق، یکی از سران کشورهای عربی به او گفته بود که باید به جای حمله به این کشور، سر مار را هدف قرار می‌داده و منظورش ایران بود. اکنون چنین مفهومی در آمریکا، اسرائیل و اروپا پررنگ‌تر شده است، زیرا خود را پیروز جنگی می‌دانند که اخیرا با ایران به راه انداخته بودند و انگیزه مضاعفی برای حمله مجدد به کشور و تضعیف ما دارند.

عضو هیأت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: بنابراین، ایران باید جنگ را از رگ گردن به خود نزدیک‌تر ببیند و پیام‌هایی که پوتین می‌فرستد یا اظهارات ترامپ مبنی بر آمادگی برای توافق را یک فریب بداند؛  زیرا آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی کشور ما را یک هدف ضعیف و قابل دسترس می‌دانند که باید گزینه نظامی را علیه آن دنبال کنند. این‌ها همه نشان می‌دهد که حمله مجدد به کشورمان بسیار محتمل است.

پایان جنگ  غره، احتمال حمله به ایران را افزایش داده است

موسوی‌نیا با بیان اینکه البته در شرایط فعلی به دلیل پیچیدگی‌های موجود و عدم قطعیت اتفاقات آینده، امکان پیش‌بینی دقیق وجود ندارد، گفت: اما بر اساس نشانه‌هایی که دیده می‌شود و جهت‌ روندهای در حال شکل‌گیری، می‌توان برآوردهایی را از آینده ارائه داد. من معتقدم پایان جنگ غزه و رهایی ترامپ و نتانیاهو از آن، می‌تواند گزینه جنگ ترکیبی علیه ایران را با شدت بیشتری در دستور کار آنان قرار دهد. این جنگ شامل تحریم‌های بسیار شدید، عملیات‌های روانی، اقدامات تروریستی و ترور رهبران و دانشمندان و همچنین حملات نظامی می‌شود.

وی ادامه داد: از سال ۲۰۰۰ که ارتش صهیونیستی از جنوب لبنان خارج شد، اسرائیلی‌ها خود را در محاصره جبهه مقاومت می‌دانند و اکنون که پس از ۲۴ سال این حصار را شکسته‌اند و تهدیدات را از بین برده‌اند، مرکز اصلی تهدیدات علیه خود یعنی ایران را در دسترس می‌دانند و لذا شرایط را برای تضعیف جمهوری اسلامی مهیا می‌بینند. بنابراین، نمی‌خواهند با رها کردن ایران، اجازه دهند جمهوری اسلامی خود را تقویت کند. البته چند مانع پیش‌روی آمریکا و اسرائیل وجود دارد که می‌تواند جنگ علیه ایران را به تعویق بیاندازد.

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل خسارات وارده به اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه را اولین مانع دانست و اظهار کرد: به علاوه رژیم صهیونیستی می‌داند که در این چند ماه، ایران توان موشکی خود را گسترده‌تر هم کرده و یقین دارد که وعده صادق ۴ در آینده، بسیار شدیدتر از وعده صادق ۳ خواهد بود. همچنین مانع بعدی حمله به کشورمان، هراس کشورهای عربی از جنگ علیه ایران است‌. این کشورها به درستی معتقدند که در صورت بروز جنگ علیه ایران، دامنه آتش به خلیج‌فارس کشیده خواهد شد و آن‌ها را هم دچار خواهد کرد. بنابراین، کشورهای عربی در حال فشار بر آمریکا و اسرائیل برای عدم ورود به جنگی دیگر علیه ایران هستند. همچنین تضعیف ایران، توازن قدرت جهان را علیه چین و روسیه تغییر می‌دهد و لذا این دو کشور تمام تلاش خود را می‌کنند تا جنگی مجدد علیه ما رخ ندهد.

جمهوری اسلامی و ملت ایران خود را موجودیتی مستقل از یکدیگر نبینند

موسوی‌نیا با تأکید بر اینکه باید با نگاهی واقع‌بینانه اتفاقات را رصد کنیم، بیان کرد: شاید اکنون خروج از بحران‌های امنیتی و اقتصادی چندان در دسترس نباشد، لذا باید به دنبال افزایش تاب‌آوری کشور در برابر بحران‌های پیش‌رو باشیم که روز‌به‌روز هم بر ابعاد آن‌ها افزوده می‌شود. این امر در گروه تقویت تاب‌آوری «ایران»  است و نباید این گونه باشد که جمهوری اسلامی و ملت ایران خود را موجودیتی مستقل از یکدیگر بدانند. یعنی باید تلاش کنیم تا‌ب‌آوری جمهوری اسلامی ایران شامل نظام حکمرانی و ملت ایران را بالا ببریم و اجازه ندهیم این گفتمانی که سعی دارد حساب نظام را از مردم جدا کند، تقویت شود.

وی با تأکید بر اینکه اعتماد مردم به نظام حکمرانی باید ترمیم شود، عنوان کرد: این کار به عهده نظام حکمرانی است و باید با اتخاذ سیاست‌های درست اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، اعتماد عمومی را بازتولید کند. جمهوری اسلامی نمی‌تواند به تنهایی در برابر بحران‌ها تاب‌آوری داشته باشد و نیازمند حمایت مردم است. لذا ضروری‌ترین کار این است که جمهوری اسلامی پشتوانه مردمی خود را تقویت کند و این شامل تمام ایرانیان می‌شود، نه بخش کوچکی از مردم و هسته سختی از آنان که تنها در ۲۲ بهمن و روز قدس به خیابان می‌آیند. جمهوری اسلامی باید بپذیرد تمام ایرانیانی که دل در گرو کشور دارند، مردم محسوب می‌شوند و در صورت جلب اعتماد آن‌ها، می‌تواند تاب‌آوری نظامی و اقتصادی خود را تقویت کند.

عضو هیأت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه در چنین شرایطی است که جمهوری اسلامی می‌تواند از فرصت‌های موجود استفاده کند، گفت: اولا باید در بعد نظامی، توان موشکی و پدافندی خود را تقویت کنیم. سپس باید یک دیپلماسی هوشمندانه و حکیمانه با پشتوانه مردمی را در دستور کار قرار دهیم و از شکاف‌های موجود در نظام بین‌الملل، برای مدیریت بحران‌های خودمان استفاده کنیم. یکی از راهکارهای مهم، تقویت لابی کشورهای یهودی است‌. باید این کشورها را کاملا متوجه کنیم که هر جنگی علیه ایران، دامن آن‌ها را نیز خواهد گرفت.

اقتصاد چین را به اقتصاد خودمان زنجیر کنیم

موسوی‌نیا ادامه داد: همچنین ما باید بیش از پیش چین و روسیه را متوجه کنیم که سقوط ایران، به ضرر آن‌هاست و لذا باید با استفاده از دیپلماسی، این دو کشور را متقاعد کنیم که هم مانع بروز جنگ مجدد علیه ایران شوند و هم منافذی را برای دور تحریم‌های ضدایرانی باز کنند. به علاوه، ما باید اقتصاد چین را به اقتصاد خودمان زنجیر کنیم. متأسفانه از زمان صفویه تا کنون، هیچ‌گاه نتوانسته‌ایم با تعریف منافع بلندمدت درونی و ذاتی برای قدرت‌های بزرگ، آن‌ها را در داخل کشور خودمان قفل کنیم. اگر ما بعد از برجام می‌توانستیم از فرصت موجود برای زنجیر کردن اقتصاد اروپا به اقتصاد خودمان استفاده کنیم، ترامپ از آن خارج نمی‌شد.

وی افزود: برجام توافقی بود که لاجرم بر روی شن بنا شده بود، اما می‌توانستیم با ستون‌های اقتصادی آن را محکم کنیم. متأسفانه به علت رقابت‌های سخیف سیاسی در داخل، این اتفاق نیافتاد و برجام از دست رفت. اینکه در مذاکرات پیش از جنگ ۱۲ روزه، جمهوری اسلامی وعده داد که در صورت حصول توافق، آمریکایی‌ها می‌توانند در داخل ایران سرمایه‌گذاری کنند، ناشی از تجربه‌‌ای است که نظام پس از شکست برجام به دست آورده بود. اکنون نیز در حد توان‌مان می‌توانیم چینی‌ها را به اقتصاد خودمان خصوصا در بعد انرژی زنجیر و از این طریق، بحران‌ها را مدیریت کنیم.